بیان مسئله: نهاد دولت و بازار مهمترین و مؤثرترین سازمانهای اقتصادی- سیاسی محسوب میشوند که ترکیب و نقش و جایگاهشان میتواند تمامیت سیستم اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد. در ادبیات جدید برنامهریزی، ماهیت برنامهریزی فضایی شهری به عنوان حکمروایی مکان تعریف میشود و بنابراین دولت و بازار در فرآیند این نوع برنامهریزی نقش بیبدیل و ویژهای دارند و درک نحوه تعامل بین آنها در گفتمانهای برنامهریزی فضایی میتواند کل مسیر و نتایج مورد انتظار از برنامهریزی فضایی شهر را تعیین نماید. هدف: با این وصف تبیین نقش و جایگاه دولت و بازار در برنامهریزی فضایی شهری، به عنوان یکی از مباحث نظری کلیدی، با تأکید بر رویکرد نهادگرایی جدید هدف اصلی این پژوهش است. روش: در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی، ضمن طرح پرسشهای مفهومی در آغاز، پس از معرفی بازار و دولت به عنوان دو نهاد اصلی در برنامهریزی فضایی شهری و قابلیتها و نارساییهای هر یک در توسعه شهری، دیدگاه مکاتب و نظریههای مختلف اقتصاد سیاسی در سه جریان اصلی ردیابی شده و در نهایت این موضوع از منظر رهیافت نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله مورد تحلیل قرار میگیرد. یافتهها: از دیدگاه نهادگرایی، برنامهریزی ابزاری برای رویارویی با آیندة نامعلوم قلمداد میشود. نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله با رد دوگانگی بازار و دولت تلاش میکند تا برنامهریزی فضایی شهری را به عنوان بخشی از حکمروایی و خود حکمروایی را متشکل از دو بخش خصوصی و عمومی به نمایش گذارد و و وجود برنامهها و امر برنامهریزی را به کاهش هزینههای مبادله مرتبط نماید. نتیجهگیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که با در نظر گرفتن کاستیها و قابلیتهای بازار و دولت، تغییر الگوی روابط این دو نهاد در برنامهریزی فضایی شهری با هدف کاستن از هزینههای مبادله در مسیر توسعه شهری باید مد نظر قرار گیرد.