2024-03-29T08:47:39Z
https://upk.guilan.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=545
دانش شهرسازی
دانش شهرسازی
1397
2
2
ارزیابی شاخصهای زیستپذیری شهری براساس ادراک ساکنان (نمونه موردی: شهر اهواز)
محمود
آروین
حسین
فرهادی خواه
احمد
پوراحمد
الیاس
منیری
زیستپذیری شهری یک گفتمان نیرومند در توسعة شهری و طراحی شهری را منعکس میکند که بهدنبال توجه به کیفیت زندگی در شهرها، موردتوجه قرارگرفته است. در معنای اصلی و کلی خود به مفهوم دستیابی به قابلیت زندگی بهتر است و درواقع همان دستیابی به کیفیت برنامهریزی شهری خوب یا مکان پایدار است. بررسی زیستپذیری بسیار بهتر از دیگران توسط اهالی آن سکونتگاه ادراک میگردد. هدف این پژوهش ارزیابی شاخصهای زیستپذیری شهری در شهر اهواز از دیدگاه ساکنان میباشد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش تحقیق توصیفی- پیمایشی میباشد. با توجه روش نمونهگیری خوشه چندمرحلهای 8 محله از 8 منطقه بهعنوان خوشه انتخاب گردید و برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد، حجم نمونه 384 نفر برآورد شده و نسبت آن در هر محله مشخص گردید. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد. جهت بررسی زیستپذیری شهری از 9 شاخص (امنیت، آموزش، اوقات فراغت، مشارکت، تعلق مکانی، درآمد و اشتغال، امکانات و خدمات زیربنایی، حملونقل و آلودگی) با 43 گویه استفادهشده است. بهمنظور وزن دهی شاخصها از تکنیک آنتروپی شانون و برای رتبهبندی محلات ازنظر شاخصهای زیستپذیری شهری از تکنیک کوپراس بهره گرفته شد. در این پژوهش دو شاخص آلودگی و امنیت بهعنوان دو شاخص منفی در نظر گرفته شد. نتایج بیانگر این است که وضعیت شاخصهای زیستپذیری شهری در محلات نامناسب میباشد. نتایج تکنیکهای آنتروپی و کوپراس نشان میدهد که محله کیانپارس بهترین وضعیت و بعد آز آن محلات زیتون کارمندی، گلستان جنوبی، خروسی، پردیس 1، آخر آسفالت، شلنگآباد و در بدترین وضعیت زیستپذیری محله منبع آب قرارگرفته است.
زیست پذیری
زیست پذیری شهری
مکان پایدار
شهر اهواز
2018
08
23
1
17
https://upk.guilan.ac.ir/article_3095_91894d346065199c3617817f4c2c9bef.pdf
دانش شهرسازی
دانش شهرسازی
1397
2
2
بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران (تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از سال 1343 تا 1395 ه.ش.)
مریم
روستا
محمود
قاسم پور
در چند دهة اخیر، مقالهها و کتابهای علمی متعددی در باب مبانی نظری «طراحی شهری» نوشته و منتشر شده است. اما در واقعیت، هنوز «کیفیت فضاهای شهری» بهعنوان مهمترین دغدغه این دانش و حرفه، در بسیاری از شهرهای دنیا و بهطور خاص در کشور ما نمود عینی خود را نیافته است. عملیاتی کردن دانش «طراحی شهری»، به کمک تدوین و تنظیم چهارچوبها، الزامات و شاخصهای آن در متون قانونی کشور، بهعنوان اسناد بالادست و برنامههای هدایت توسعه، امکانپذیر میشود. این نوشتار بهمنظور بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران، به تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در فاصله زمانی سالهای 1347 تا 1395 ه.ش. پرداخته است. با این هدف، یافتن مهمترین «موضوعات» و «موضع»های طراحی شهری که در مصوبات شورا مورد اشاره یا تأکید قرار گرفته، مد نظر بوده است. به این منظور پس از مطالعه دقیق متن مصوبات در بازه زمانی یادشده، با رویکرد تفسیری- تحلیلی و به کمک روش تحلیل محتوای کیفی، مصوبات موضوعات مرتبط با طراحی شهری پرداخته شده بود، استخراج گردید و سپس محتوای مرتبط با طراحی شهری، در این 87 مصوبه مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل دادهها نشان میدهد که در سهم اندک توجه به طراحی شهری در مصوبات این شورا (کمتر از 5 درصد)، بیشترین تأکید بر موضوعات «طراحی پهنهها و محورها با هدف توسعه گردشگری» و «توجه به بافتها و بناهای تاریخی» با 7.48 درصد و «طراحی منظر شهری» با 6.95 درصد بوده است. در میان موضعها نیز پهنههای اطراف «بناهای تاریخی و یادبود» با 19.81 درصد و «بافتهای تاریخی» با 16.03 درصد بیشتر از سایر مواضع شهری در مصوبات شورا مورد توجه بوده است. این بررسی در مجموع، سهم اندک توجه به «طراحی شهری» و «اسناد موضعی – موضوعی» وابسته به آن را در میان مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران نشان میدهد.
طراحی شهری
اسناد هدایت
تحلیل محتوا
2018
08
23
19
32
https://upk.guilan.ac.ir/article_3096_486863c9c28df7226994d43d03b568a4.pdf
دانش شهرسازی
دانش شهرسازی
1397
2
2
بررسی نقش شاخصهای مدرنیته در ابعاد معماری مسکن: مطالعه مجتمعهای مسکونی تبریز
محمدرضا
پورمحمدی
رسول
قربانی
شیوا
ولایتی
مسکن دارای ابعاد گوناگونی است که شکلگیری آن برآیند شرایط گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و محیطی است. مدرنیته و یا همان گرایش به تجدد با تغییر این شرایط، موجب بروز دگرگونی در تمامی ابعاد زندگی از جمله محل زندگی شده و سازمان فضایی شهر و مفهوم خانه را دستخوش تحولات عمدهای کرده است. غفلت از آثار مدرنیته در معماری مسکن موجب خواهد شد تا برنامهریزی برای زندگی شهری با نااطمینانی همراه شود. در این میان مجتمعهای مسکونی زاییده تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از مدرنیته است. در شهر تبریز این نوع از مسکن از دهه 50 متداول شده و اکنون تعداد زیادی از شهروندان این شهر در این مجتمعها سکونت داشته و بخش عمدهای از سیمای شهر تبریز را این ساختمانها تشکیل میدهد. بنابراین، شناسایی عوامل شکل دهنده معماری این بناها در برنامهریزی شهر تبریز از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله قصد دارد اثر مولفههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که ابعاد اصلی مدرنیته را تشکیل میدهند، بر ابعاد مختلف معـماری مجتمعهای مسکونی معاصـر در شهر تبریز مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور با نظرسنجی از متخصصان و به کارگیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) میزان توجه به هر یک از مولفههای مذکور در طراحی نما، پلان، فرم و جهتگیری این مجتمعها و انتخاب مکان، مصالح، سازه و تراکم آنها مورد سنجش قرار گرفته و اهمیت و تاثیر مولفههای مدرنیته در شکلگیری ابعاد معماری مجتمعهای مسکونی مقایسه و مشخص شده است. نتایج حاصل نشان میدهد مدرنیته در ساخت معماری مجتمعهای مسکونی تبریز موثر بوده اما میزان تاثیر ابعاد مختلف مدرنیته در تحولات معماری مجتمعهای مسکونی تبریز یکسان نبوده و بعد اقتصادی بیشتر از سایر عوامل در شکلگیری این بناها موثر بوده است. همچنین از بین مولفههای اقتصادی، سودگرایی بیشترین تاثیر را در تمامی ابعاد معماری مجتمعهای مسکونی تبریز داشته است.
مدرنیته
بعد اقتصادی
بعد اجتماعی و فرهنگی
بعد سیاسی
مجتمعهای مسکونی تبریز
2018
08
23
33
46
https://upk.guilan.ac.ir/article_3097_eaba7f3b47dc32c474a4a08d211ca21b.pdf
دانش شهرسازی
دانش شهرسازی
1397
2
2
سطوح حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)
الهام
ضابطیان
رضا
خیرالدین
وجود حس مکان در یک فضای شهری یکی از پیششرطهای پایداری آن است. تاکنون نمونه مطالعات صورت گرفته در زمینة حس مکان در فضای شهری، بهصورت کلی و کیفی بوده و بین سطوح مختلف حس مکان با شاخصهای سنجش متفاوت، تمایزی قائل نشدهاند. حتی مطالعات نظریه سطحبندی هفتگانه شامای نیز بهصورت کیفی بوده و شاخصهای مربوط به هر سطح را مشخص نکرده است. لذا نحوة سنجش سطوح حس مکان بدعت اصلی این مقاله بهشمار میرود. در این پژوهش سعی شده است بهعنوان مدخلی برای ورود به این موضوع، بهصورت روشمند به سنجش سطوح حس مکان در یک فضای شهری پرداخته شود. بسط مفهوم حس مکان در فضاهای شهری و مفهومسازی آن درقالب یک مدل تجربی سنجش حس مکان و سنجش سطوح مختلف آن برپایه نظریه حس مکان شامای، از اهداف کلیدی این پژوهش هستند. پرسش اصلی پژوهش عبارتستاز: «فعالیتها چه تاثیری بر حس مکان افراد در فضاهای عمومی شهری دارند؟ »روش تحقیق نیز درابتدا شامل مطالعات اسنادی بوده که نتایج آن درقالب جدولی تفصیلی آورده شدهاست. سپس مدل تجربی پژوهش با روش مفهومسازی استخراج گردیده و با روش دلفی و به کمک مشورت خبرگان، تدقیق شدهاست. در مرحله بعد با استفادهاز روش استقرایی و قیاسی و مطالعات پیمایشی در دو فضای شهری منتخب در تهران (میدان امامحسین و امامخمینی)، پرسشنامهای متناظر با هریک از بخشهای مدل تجربی مذکور، تنظیم شده و بین 400 نفر از شهروندان حاضر در دو فضای نمونه تکمیل و بهکمک نرمافزار SPSS تحلیل شدهاست. سطحبندی حس مکان بااستفاده از آزمون آماری بتا صورت گرفته است. همچنین از طریق آزمون همبستگی مشخص شده که با افزایش جاذبه و بهویژه تنوع فعالیتها و همچنین حرکت از فعالیتهای اجباری به انتخابی و بهویژه اجتماعی، میزان حس مکان افزایش مییابد. در نهایت راهبردهایی درجهت ارتقای میزان حس مکان در فضاهای شهری براساس نتایج مباحث مذکور، ارائه شدهاست.
حس مکان
حس تعلق مکان
حس دلبستگی مکان
فضای شهری
2018
08
23
47
63
https://upk.guilan.ac.ir/article_3098_3599b23a2f10cf2da40f0b7b3eeadfc7.pdf
دانش شهرسازی
دانش شهرسازی
1397
2
2
گونهشناسی محلات مسکونی شهر زنجان
محمدتقی
پیربابایی
پریسا
هاشم پور
منا
فتحعلی بیگلو
پیمان
زاده باقری
شهر معاصر بهسرعت در حال تحول و دگرگونی است. تحولاتی که بخشی از تاریخ شهرسازی کشور را تشکیل میدهند. ولی مستندسازی آنها مورد غفلت قرار گرفته است. شاید یکی از مهمترین دلایل این مسئله این باشد که در هزارتوی مسائل و مشکلات شهری، مستندسازی شهری هیچگاه جایگاهی در اولویتهای پژوهشی و یا اولویتهای اقدامات مدیریت شهری نداشته است. پژوهش حاضر تلاشی است در راستای رفع کاستی فوق. از آنجاییکه مطالعهی شهر بهصورت کلی از توانایی بحث حاضر خارج است، تلاش شده است تا با تمرکز بر محلات مسکونی و مطالعهی تحولات تاریخی آنها، نسبت به گونهشناسی این عرصههای شهری و شناسایی خصوصیتهای متمایز کننده هر گونه، از گونهی دیگر، اقدام گردد. معیار به کار رفته در طبقهبندی گونهها، مطالعات ریختشناسی شهری در نظر گرفته شده است. از میان شهرهای کشور هم شهر زنجان بهعنوان نمونهی مطالعاتی انتخاب گردیده است. ابتدا در بخش چارچوب نظری به بحث پیرامون مفهوم محله و گونهشناسی پرداخته و جمعبندی مناسبی از این بحث ارائه شده است. در ادامه، با استفاده از راهبرد پژوهش کیفی و به کمک مطالعات اسنادی در خصوص سه مقطع زمانی قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی، هشت گونهی اصلی شکلگیری/طراحی محلهی مسکونی در شهر زنجان شناسایی شده است. جهت مطالعهی تفصیلی عرصهی پژوهش نیز از هر گونه، یک نمونه محله برای مطالعهی تفصیلی انتخاب شده است. در انتها نیز با کاربرد رویکرد پژوهش تاریخی و بهوسیلهی مطالعهی اسنادی و مصاحبه با مطلعین کلیدی به مطالعهی محلات منتخب پرداخته شده و مستندات مربوط به هریک ارائه شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از کاربرد مناسب مطالعات گونهشناسی بوده و علاوه بر مستندسازی بافتهای مسکونی شهری در هر دورهی تاریخی، روند مطالعهی این بافتها را بهشکل هدفمندی تسهیل مینماید
محله
گونهشناسی
زنجان
تحول تاریخی
2018
08
23
65
78
https://upk.guilan.ac.ir/article_3099_46ee170e615451c24543eecf8d17a9d3.pdf
دانش شهرسازی
دانش شهرسازی
1397
2
2
ارزیابی توسعه میان افزا در محله های شهری با رویکرد زمینه گرایی در افزایش تعاملات ساکنین (مطالعه موردی:کوی دانش تبریز)
سید محمد علی
بنیه هاشمی ویجویه
توسعه میانافزا، ضرورت گریزناپذیر شهر در مواجهه با رشد بیرویه شهرنشینی، خزش شهر به حاشیهها و پراکندهرویی میباشد. اما تأثیر توجه به پیامد آن بر پیکرهشهر در بهبود اقدامات آتی، ضرورت تمرکز بر مرحله ارزیابی را به رغم تأخر زمانی نسبت به مراحل اولیه توسعه، در درجه بالایی از اهمیت قرارداده و لزوم سنجش موفقیت هر توسعه را در گذر زمان در تطابق با اهداف مشخص شده از سوی نهادهای شهری و برنامههای فرادست ایجاب میکند. اگرچه رشد شهر حاصل تعامل پیچیدهی عوامل مختلف و گاهاً پنهان در طول زمان بوده و به تدریج نمود مییابد؛ لیکن بازتاب کلیهی تصمیمات کلان و عوامل تاثیر گذار، اعم از کالبدی و کارکردی به مرور در محتوای ذهنی ساکنین بروز مییابد. براین اساس میزان همگرایی ذهنی و اتفاقنظر شهروندان در جهت تعامل هرچه بیشتر میتواند نشانهای از اتخاذ تصمیمات به جا در بدو شکل گیری و انسجام حاصل از توسعهای موفق و معیاری بر میزان تعاملات بخش اضافهشده با زمینه، به لحاظ کارکردی و فضایی تبیین و تعبیر شود. هدف از این پژوهش ارزیابی موفقیت توسعه میانافزا در مطالعه موردی کویدانش تبریز پس از سپری شدن سه دهه از جاگیری در محله قدیمی امامیه با معیارهای مستخرج از اصول زمینهگرایی و تاثیر آنها در محتوای ذهنی ساکنین میباشد. دراین مقاله کوشیده شده است با مراجعه به منابع معتبر علمی، معیارهای ارزیابی توسعه میانافزا بر اساس رویکرد زمینهگرایی با روش متنی روایی استخراج و درنهایت میزان همگرایی ذهنی اهالی درمطابقت با این معیارها در مطالعه موردی کویدانش تبریز از طریق پرسشنامه و مصاحبه، با روش تحلیل دادههای کمی موردبررسی قرارگیرد. نتایج مطالعات نشان میدهد ساکنین کوی دانش به غیر از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و تعهد اکولوژیکی از حیث سایر معیارهای زمینهگرایی اعم از مشارکت فضایی، معنایی، تاریخی، تمایلی برای تعامل با محلات مجاور نداشته و در مجموع ترجیح بر دوریگزینی دارند.
توسعه میان افزا
زمینه گرایی
کوی دانش
انسجام
تعامل
2018
08
23
79
93
https://upk.guilan.ac.ir/article_3100_dc96e09f0c4ac0a3d2ad0964186abce6.pdf
دانش شهرسازی
دانش شهرسازی
1397
2
2
بازخوانی پیوستار ریختشناسیک پهنهمبنا در روند تکوین فُرم محیط انسانساخت شهر ایرانی - ترسیم برشعرضی شیراز معاصر
سهند
لطفی
مهسا
شعله
طناز
تبریزی
گسترش نامتوازن، و درهمتنیدگی عناصر و پهنههای ناهمگون، یکی از اصلیترین عوامل بروز آشفتگی و گسست در فُرم و پیوستار ریختشناسیک شهرهاست. ارتباط میان شهر به مثابه بارزترین جلوه محیط انسانساخت با پس زمینه طبیعی اش، طی تاریخ تکوین شهرهای ایرانی، همواره نمایانگر نوعی هماهنگی بوده است. سرشت تکامل شهر، وجود یک هسته آغازین و سازمان یابی واحدهای مشخص فضایی-کالبدی پیرامون آن را نشان می دهد. در این ترکیب، مقطع عرضی شهر به نحوی شکل می گیرد که بیشترین تراکم در مرکز نمود مییابد، و با گذار تدریجی به پیرامون، از فشردگی بافت کاسته می گردد. این روند تا رسیدن به آستانه پیوند محیط کالبدی و پس زمینه طبیعی ادامه یافته، و مرز باروها و حصارهای تاریخی شهر، به نوعی ورود به عرصه طبیعی را نمایان میسازد. این پژوهش آزمونی است در انطباقپذیری روش برشعرضی با تأکید بر وجه فرآیندی این روش و بومیسازی آن در شرایط شهری شیراز، به نحوی که پهنه های متفاوت بر پایه شناخت همه جانبه ویژگیهای آنها و با کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی از یکدیگر متمایز می شوند. در این مقاله با تکیه بر ادبیات شکل گرفته مبتنی بر لزوم تبعیت از نظمی منتج از سرشت تکوین شهرها، به ترسیم و تحلیل برش عرضی شهر شیراز پرداخته شده است. ضرورت ترسیم و ارائه این برش عرضی زمانی نمایان تر می گردد که نتایج نشان می دهند، روند دگرگونی و رشد شهر، مسیری بسیار متفاوت از پیوستار و نظم ریختشناسیک شهر تاریخی را پیموده است. بر این اساس، برونداد پژوهش، ارائه برشعرضی شهر و تعیین پهنههای ششگانه و خاص ریختشناسیک شیراز است. نتیجه پژوهش، تدارک بستر استفاده از ضوابط مبتنی بر فرم محیط انسانساخت، در هریک از این پهنهها با هدف پرهیز از منطقهبندیهای رایج است. اقدامی که تأثیر به سزایی بر ایجاد نظم دوباره، و برقراری تعادل میان بستر طبیعی و محیط انسانساخت خواهدداشت.
برشعرضی
محیط انسانساخت
پهنههای ریختشناسیک
شیراز
2018
08
23
95
113
https://upk.guilan.ac.ir/article_3261_1ad0856d2842c78a487a553ae0411a14.pdf